نا شناس

بسیار جالب

نا شناس

بسیار جالب

من حال هـسـتم


قلم و رنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کنید و بعد وارد شوید .

من در حال ام !
من از حال ام !
نه گذشته و نه آینده ، جنس من حال است .
تا حال هیچگاه فرصتی نیست . از حال گذشتن ابتکار می خواهد . از حال گذشتن ذکاوت ، هــوش ، استعداد می خواهد . در خود می جویم که چگونه در حال بمانم و از حال بگذرم ! آنچه در گذشته است حسرت و آه و کنایه ، آنچه در آینده است ؛ کاش و امید و آرزو است . اما آنچه در حال است ؛ شجاعت و جسارت است ، تلاش و کوشش است ، رفتن و به زمین خوردن است ، جستجو و یافتن است ، تمنا و رسیدن است .
من در حال ام و به لحظه می اندیشم ، به اکنون .
من در لحظه ام ، من آن ام !
من تصور مبهم گذشتگان ام .
من خیال باطل آیندگان ام .
من طول و عرض زندگی ام .
من سراشیبی زمان ام .
من خود لحظه ام .
من از زمان اکنون سخن می گویم ، از ابتدای حال ، از ساعت صفر در لحظه !
من اینجا ( زمان ، مکان ) هستم .
من تصویر یک امروزام .
من یقه پیراهن هر روزام .
من صدای شعر حال ام ، شعر نو ، شعر اکنون
من حافظه ی زمان ام .
من فعل هستم ( بودم ، هستم ، خواهم بود ) ام!
من نگاه چشم ام بر روی حال ، اکنون .
من از همینک ام ( که آغاز شدم).
من زمزمه نزدیک ترین ترانه ام .
من تابش خاطره خود ام !
من حال ام ، من ...

اکنون قلم در اختیار من است / اکنون هنر نیاز من است / اکنون رنگ هدف من است.

به این انرژی الهی, جهت بدهیم


سکس, انرژی حیات و زندگی است و شاید بتوان گفت نصف واقعیت زندگی همین است و هر جامعه با توجه به فرهنگ خود به شکلی خاص با آن برخورد می‌کند, و هر کدام از یک یا چند نوع تئوری, تئوری آزادی, تئوری سرکوب و نهی, تئوری تعدیل تغذیه می‌شوند. در طول تاریخ, بسیار قصه‌ها و شعرها و نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌ها در این زمینه نوشته و بازی شده است. بسیاری در اثر برخورد با این جریان کشته شده‌اند. طایفه‌ها و قبیله‌ها با هم جنگ و دعوا کرده‌اند, سربازها در حمله به کشورها به زنان تجاوز کرده‌اند. چه خانواده‌هایی که از هم پاشیده شده‌اند, روابط نامشروع یک زن با یک مرد باعث تولد بچه‌های بی‌نام و نشان شده است و در دادگاه‌ها, بسیاری از اختلاف‌ها بر اساس اختلافات سکس است, رئیس جمهوری (کلینتون) بر اثر روابط جنسی, به سوژه‌‌ای پر سروصدا تبدیل شده بود. مجلات مختلف از مساله سکس (خصوصاً تصاویر سکسی) برای جذب خوانندگان خود استفاده می‌کنند, در کانال‌های ماهواره‌‌ای فیلم‌های (سکسی) یکی از پرطرفدارترین برنامه‌ها
را به خود اختصاص می‌دهد.
سکس عامل بسیاری از ارتباطات مثبت و منفی در جامعه شده است, از طریق سکس, درصدی از زنان به خودفروشی پرداخته‌اند و عده‌‌ای از طریق سکس به عشق رسیده‌اند و عده‌‌ای راه انحراف را پیش روی خود ساخته‌اند؛ وقتی وارد محفلی می‌شوی چه دختران, چه پسران و چه زنان سن‌دار و چه مردان میانسال, اکثراً باب جوک‌های جنسی را باز می‌کنند و قهقهه سر می‌دهند. درصدی از خیالات انسان را در طول شبانه‌روز روابط رویایی سکسی است, عده‌ای از مردان چه پول‌ها که برای سکس خرج نمی‌کنند, بسیاری از زنان از دست مردان خود به دلیل افراط در این زمینه به طلاق و افسردگی کشیده‌ شده‌اند. در طول شبانه‌روز مردان و زنان همانطور که غذا و آب می‌خورند, با هم رابطه سکسی دارند و از ابزارهای مختلف لباس و ادکلن تحریک کننده و دیگر وسایل استفاده می‌کنند تا جنس مخالف خود را جذب کنند. طراحان لباس, در طراحی لباس‌های خود, روی این نکته توجه خاص دارند. معلمی که سال‌هاست اخلاق درس می‌داده لحظاتی پای او می‌لغزد و شهره عام و خاص می‌شود که بله آقا با فلان خانم رابطه داشته, و جالب است که در اکثر جوامع سکس و آبروی اجتماعی رابطه‌ای تنگاتنگ دارد. عده‌ای از پسران به انحراف کشیده شده‌اند و عده‌‌ای دختران هم به همجنس بازی. مثال‌های بسیاری می‌توان زد که سکس در روابط بین فردی و اجتماعی نقش مهمی را بازی می‌کند. جوامع غربی به شکلی خاص با این مساله برخورد می‌کنند, و جوامع شرقی به گونه‌‌ای دیگر.
جوامع پیشرفته از همان دورانی که فرد به بلوغ می‌رسد از طریق رسانه‌های مختلف به آموزش دختران و پسران می‌پردازند تا افراد در زمان ازدواج نسبت به سکس, شناخت کافی داشته باشند. در ایران سکس تابو است, کسی جرات ندارد که به طور عیان و واضح, به طرح مساله بپردازد و اکثراً در خفا و پنهان, چیزهایی می‌گویند و سریع جمع‌بندی می‌کنند. ای وای کسی نفهمد, زشت است و خوبیت ندارد و بعد لبخندی و رضایتی. اما امروز ما تصمیم گرفتیم از زاویه‌ی علم به این مساله بپردازیم و در
وبلاگ
خود به طور دقیق این مساله را کالبد شکافی کنیم. البته تا این جا از طرف عام و خاص به نوعی جسارت ما را تشویق کرده‌اند, ما معتقدیم بایستی ضریب هوشی در زمینه‌ی سکس در جامعه بالا برود تا افراد نسبت به این موضوع شناخت علمی پیدا کنند و هر موضوعی که انسان شناخت کافی داشته باشد. در تصمیم‌گیری و برخورد با آن دقیق‌تر عمل می‌کند, بسیاری از زنان و مردان در شب زفاف از خیلی از مسائل ظریف سکس ناآگاه هستند و داشته‌ایم زنان و مردانی که بعد از چند سال بسیاری از موارد ظریف این موضوع را نمی‌‌دانند. زنان و مردانی که به لحاظ عدم آگاهی به مرور به سردمزاحی کشیده‌ شده‌اند و کانون خانواده‌شان از هم پاشیده شده است. اگر تصمیم‌گیری درباره این موضوع را به عده‌‌ای ناآگاه بسپاریم, طبیعتاً آنان بر اساس تئوری نکن, زشت است, قباحت دارد, مگر مساله‌‌ای مهم‌تر از این پیدا نمی‌کنید, سرکوبش کنید. نبینید, و … عمل می‌کنند و همین‌طور است که می‌بینیم که جامعه به مرور به طرف یک فاجعه‌ی جنسی پیش می‌رود و می‌بینیم که بسیاری از مرزهای خانواده را از بین برده است و فیلم‌های سوپر, ارزش پیدا کرده است. راستی چرا زمانی که زنی متاهل در خیابان می‌ایستد, ده‌ها ماشین, بوق و چراغ می‌زنند, ‌ای آقا این زن متاهل است اما بردگان و گرسنگان جنسی, مجرد و متاهل نمی‌شناسند, فاجعه به همه جا کشیده است. در خیابان‌های شلوغ, زن‌ها معمولاً مورد تعرض قرار می‌گیرند. هوا که تاریک بشود, بسیاری از زنان و دختران در امنیت نیستند. باید گفت و تحلیل کرد, چرا در جامعه‌ی ما افراد گرسنه‌تر ‌شده‌اند, بردگان جنسی روز به روز بیشتر می‌شوند. در این چند سال اخیر شدت فجایع جنسی چون خفاش شب, و امثال این‌ها در شهرهای مختلف بیشتر شده است, واقعاً چه بستر فکری بر این جامعه حاکم شده است که این چنین تولیداتی می‌دهد. معلول را رها کن, علت را بچسب. اینهمه بلندگوها و مجلات و هزینه‌های تبلیغات برای چیست؟ چه فکری در جامعه محدود و سرکوب شده که شاهد اینهمه رفتارهای زیرزمینی و پنهانی هستیم.
ایدز, سمبل رابطه‌ی از هم گسیخته‌ی جنسی, از خانه‌ای به خانه‌‌ای دیگر می‌رود و جاخوش می‌کند و کسی هم صدایش در نمی‌آید, ده سال دیگر را ببینید, پسری می‌گفت با دختری رابطه‌ی سکس برقرار کردم, بعد از این که دختر از منزل من رفت در نامه‌‌ای برایم نوشته بود که به جامعه‌ی ایدزی‌ها خوش آمدید, حالا من مانده‌ام یک دنیا غم و افسردگی, کسی به فکر قانونمند کردن این رابطه‌ها نیست. شرایط اقتصادی برای جوانان وخیم شده است و سن ازدواج برای دخترها و پسرها به بالای مرز سی سال کشیده است, آیا می‌توانیم یک جامعه‌ی پیچیده و تودرتو را با همین تعصب‌ها و تحلیل‌های خام و غیرت‌های بی‌پایه اداره کرد, بفرمایید, اداره کنید. چرا هر چه می‌گویید و نصیحت می‌کنید کمتر گوش می‌دهند. لجبازی‌ها و خودنمایی‌های جنسی در خیابان‌ها را ببینید. بیایید برای یک بار هم شده به مشکل جوانانی که دچار عقده‌های جنسی هستند گوش بدهید, چرا شب و روزش سکس شده, چرا در مدارس پسرانه و دخترانه بازی‌های جنسی تشدید شده است, حتماً می‌گویید, ماهواره‌ها, امان از تهاجم, بلی می‌تواند درصدی باشد, اما این همه‌ی جواب مساله نیست. این‌ همه سازمان‌های جوانان چه می‌کنند. چرا لاپوشانی می‌کنید. از چه کسی باید اجازه گرفت. بیائید این انرژی را با دادن شناخت‌های دقیق و علمی جهت بدهید. ما که این کار را شروع کرده‌ایم, باشد که بمانیم و بگوئیم, باور کنید که هیچکدام‌مان ضرر نمی‌کنیم. هر موضوعی که از زاویه‌ی علم به آن پرداخته شود, می‌توانیم آن را در جامعه, طرح و به بلوغ برسانیم. باید به این موضوع انسانی پرداخت, بسیاری از کشورها با این مساله کنار آمده‌اند و ‌این انرژی را کانالیزه کرده‌اند و از این انرژی نهایت استفاده را می‌کنند. طرح این موضوع شاید اثبات آفتاب باشد برای شما. ما معتقدیم که
Sex
امری است مقدس که باید به آن نگاه آسمانی و الهی کرد. این نگاه‌ها و سرکوب‌ها وضع جامعه‌ی ما را وخیم‌تر می‌کند. در آزمایشی, معلمی نمکدانی را به سر کلاس می‌برد, این روند چندین بار تکرار شد, تا این که یک روز, به بچه‌ها گفت! خواهش می‌کنم که کسی به این نمکدان دست نزند تا من چند دقیقه به بیرون بروم؟
معلم از سر کلاس رفت و بچه‌ها همگی به طرف نمکدان هجوم بردند, تا بفهمند راز نمکدان که از طرف معلم نهی شده, چیست؟ برای محققان این سوال مطرح شد که چرا کسی در روزهای قبل به آن نمکدان توجه نکرده بود. و با آزمایش‌های مکرر دیگر به این نتیجه رسیدند که هر چیزی, نهی و منع شود, کنجکاوی انسان را بیشتر می‌کند. بهتر نیست به جای این همه محدودیت‌ها و سرکوب‌ها و گاهی توهین‌ها, بستر اجتماعی مناسب را برای آن‌ها فراهم کنیم. نه, تند نرو, ما مخالف ابتذالیم.حرف من, حرف توست, اما به زبان دیگر و از زاویه‌‌ای دیگر. ما باید آموزش مفاهیم جنسی را از همان دوران شروع بلوغ با زبانی ساده شروع کنیم. و مطمئناً اگر فرزندان ما به شناخت علمی جنسی دست پیدا کنند, درصد بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه‌ی جنسی حذف خواهد شد. آن گاه دختران و پسران ما با ادبیاتی بالغانه در زمینه‌ی
Sex با هم برخورد خواهند کرد و می‌توانند از توجه بیمارگون به این موضوع, این انرژی را در جهت رشد و بالندگی اجتماعی خود در نظر بگیرند, تا کی باید به این حیای شرقی ادامه داد.؟