نا شناس

بسیار جالب

نا شناس

بسیار جالب

تیک تیک


ساعت ۹:۳۰ صبح از خواب بیدار میشم . تا ساعت ۱۰:۰۰ صبح که نیم ساعت وقت دارم که صبخانه و از خواب بپرم چون خوابم سنگینه و بعد میام بسوی محل کار تا ساعت ۱۶:۰۰ بعدش دوباره میام منزل تا ساعت ۱۷:۰۰ بعدش تو این فاصله زمانی کارایی که تو محل کار نمی تونم بکنم رو تو منزل انجام میدم و ناهار هم میخورم و بعد اون ساعت ۱۷:۰۰ برمی گردم بسوی محل کار یعنی شیفت دوم کاریم شروع میشه و پایان ساعت کاریم ۲۲:۳۰ هست . بر میگردم منزل الان ساعت ۲۳:۰۰ هست . غذا میخورم . اینترنت میرم . و با کامپیوتر کار میکنم بعد مامان میگه وقت خوابه ساعت ۰۰:۳۰ هست برو بخواب محمد ( دادشم ) صبح زود بیدار میشه تو تا ساعت ۹ میخوابی منم میگم اون ساعت ۴ بعدظهر میاد و من ساعت ۵/۱۰ شب میگن این قانون . هر روز همین برنامه هست حتی جمعه ها . اینم زندگی من ... اگه بهتون بگم که من ۱سال و ۴ ماه از محلمون برای تفریح بیرون نیومدم اگه هم اومدم مسئله کاری بوده باورت نمیشه مثل قضیه اعتراف.
جمعه تولدم بود خسته بودم خیلی زیاد . تنهام دلم گرفته بود . حوصلم سر رفته بود دوستان اومدن زحمت کشیدن و من زحمتشونو پاک کردم بازم معذرت ... من تو بد شرایطی بودم من نمی دونستم اینقدر شاکی میشنو بهم توهین میکنم ولی مهم نیست .. گذشت من نمی دونم چطوری بگم به خیلیا چیز یاد دادم و پشت سرم زدن برام مهم نبود . زندگی مسخره ای هست .
زندگی لیسیدن عسل از روی بوته خار می باشد 
نیکولاس یه شخصیت تنهاست
به قول یکی از آشنایان من دیونه از نوع خوبش هستم ( دیونه خوب ) که همه آدما بخاطر سادگیش سرش کلا میزارن ، از صداقتش سوئ استفاده میکنن . خوب اونم قاط میزنه یه حرکاتی از خودش نشون میده که بیا ببین و حرفی میزنه که ناجوره . خدا نکنه............ بیخیال
اینم زندگی من تو ۲۴ ساعت بود

تیک تیک
نظرات 9 + ارسال نظر
مامانی هستی سه‌شنبه 24 آذر 1383 ساعت 15:44 http://mamanyehasty.persianblog.com

سلام حامد جان تصور میکنم بعضی از کارها و حرکات به معذرت خواهی نیازی نداره و فرد مقابل انسان باید کمی در باره خودش فکر کنه که چرا چنین عکس العملی را دیده یا شنیده گاهی ممکنه از همدیگه ناراحت بشیم ولی باید فکر کنیم علتش چی بوده نه اینکه درمقابل هم جبهه بگیریم و من فکر میکنم تو یه خورده زیادی خودتو خسته میکنی گرچه کار مال جوونه و امروز بکاری فردا درو میکنی اما آهسته آهسته ... موفق و سلامت باشی

مریم سه‌شنبه 24 آذر 1383 ساعت 17:14 http://www.comfort.persianblog.com

سلام...تولدت خیلی مبارک... پسر خوب... خب چرا زندگی رو تجربه نمی کنی؟ چرا خودت رو انقدر خسته می کنی... به خودت وقت استراحت بده.. با دوستات باش... از زندگی لذت ببر... خوبی هاش رو هم ببین... تو نوشته هات این روزها خیلی خستگی موج می زنه... خیلی حرفهات پر از دلتنگیه... یک کم به دلت استراحت بده...امیدوارم شاد باشی...

شکوفه سه‌شنبه 24 آذر 1383 ساعت 20:45 http://shokoufehs.persianblog.com

به کـــجا اینـــگونه شتـــابان گریختی ؟

من از کجا تو را جستجو کنم ؟

آخر ... مگر آن شراب چند ساله بود ؟

که تو را کین چنین ربود ؟؟


سلام حامد عزیز....... کمی دیر شده .... اما من هم تولدت رو تبریک می گم ..... انشاا... که سالهای سال زیر سایه ی خداوند و در کنار خانواده ی محترمت با شادی و موفقیت زندگی کنی ..... فرصت کردی یه سر بزن و مطلبم رو بخون ....ر پناه حق

خاطره پنج‌شنبه 26 آذر 1383 ساعت 00:36 http://spite.persianblog.com

سلام حامد جان. من ازت می خوام مسئله رو تموم کنی اگه من و یگانه ناراحت شدیم واسه این بود که از ته دلمون می خواست آدمی رو که ناراحته شاد کنیم و نمی دونستیم ناراحت میشی. بابا یه سال بزرگتر شدی. بخدا به منم می گن خل و دیوونه من که ناراحت نمیشم خودمم پا میدم به این حرفا کهکسی برام جبهه نگیره دیگه تو که خبر داری از اوضاع من بدبخت چی میگی پس؟ چرا انقدر ناشکری منم یه روز مثل تو فکر می کردم تنهام اما ای کاش همیشه تنها می موندم و امروز این همه درد نداشتم. تنهایی یه درد و عاشقی و دوست داشتن هزار درد چرا می خوای وابسته بشی؟خدا هم تنهاست ول کن بدبختی و بیچاره شدن رو. حامد بخدا تو باید بری جوونی کنی بری برای خودت بگردی و خوش باشی.

سارا(سایبان عشق) پنج‌شنبه 26 آذر 1383 ساعت 09:04 http://sayeban-eshgh.persianblog.com

سلام.
اول که کسی که خدا رو داره تنها نمیشه. بعدم این که گاهی وقتا عالم دیوانگی...البته از نوع نرمال و خوبش.... واقعا لازم هست!
سعی کن همیشه شاد باشی چون همیشه وضعیت یه شکل نیست!

یک........قدیمی جمعه 27 آذر 1383 ساعت 15:22

سلام...نوشته ی خودته !!!!!
بابا بذار بعضی وقتا اینقد مغرور باشی اونقد که هیچکس برات مهم نباشه... ارضا که شدی میگذره میره تا دوباره گرسنت بشه برای غرور داشتن....همیشه شاد باشی.

غزل یکشنبه 29 آذر 1383 ساعت 08:43 http://ghazalnaame.persianblog.com

سلام وبلاگ شما هم زیباست..آره این شعر آخری مال خودم بود...

نرگس یکشنبه 29 آذر 1383 ساعت 22:08 http://roya1981.persianblog.com

سلام ! چه ساده و صمیمی ! خوش به حال نیکولاس ٬ ... ؛) ٬ همیشه شـــــــــــــــــــاد زی !

محمود دوشنبه 7 دی 1383 ساعت 22:27

زندگی تکرار حرکاتیست که پی در پی رخ میدهد و ما شاهد آن
هستیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد