۱ : در آغاز، کلمه بود.
حقیقت، کلمه بود.
جاودانگی، کلمه بود.
خدا، کلمه بود.
زمستان، کلمه بود.
در آغاز، کلمه بود. اما در آغاز هیچ پایانی کلمه نیست. تنها تصویر است. آنگاه که کلمات از نفس می افتند، تصویر متولد می شود.
برای من بهار آغاز یک سال نیست. پایان خویش است. معرکه تصاویریست که در هم می تنند و فرو می ریزند.
به تو گفتم دوست ات می دارم و کلمات از من، گریختند.
به تو گفتم دوست ات می دارم و زمستان از من، گریخت.
این آغاز یک پایان بود. بهار من کلمه نبود، تصویر بود.
به تو گفتم دوست ات می دارم و جاودانگی از من گریخت، و من ماندم و حضور گریزان شقایق.
سیاهی کلمه است، سرخی هم. اما داغ شقایق کلمه نیست. درد است. تصویر است.
۲ : مثل همیشه خاموش و سر به زیر گام بردار و پیش برو.
زیر پایت که غرق شکوفه های سپید شد، یقین کن که آسمان بالای سرت، آبی ترین آسمان سال خواهد بود.
مجال شکوفه بس اندک است. سرخوشانه لب باز می کند و نوید می دهد آمدن بهار را. و فروتنانه در پایت بر زمین می غلتد تا بهار تداوم یابد برای رسیدن پایانی دیگر.
شکوفه وار لبخندت را از رهگذران دریغ مکن. تو هم سهمی داشته باش از این آبی ترین آسمان آبی بهار.
قانون ترمودینامیک مورفی:
وقایع تحت فشار بدتر میشوند.
فلسفه مورفی:
لبخند بزن ... فردا بدتر خواهد بود.
بازبینی کوانتایی مورفی:
همه چیز، همگی با هم بدتر میشوند.
ثابت مورفی:
چیزها متناسب با ارزششان خراب میشوند.
نتیجهگیری Jenning از قانون مورفی:
احتمال سقوط نان کره مالی شده از سمت کرهایاش متناسب با قیمت فرش است.
توضیح O’Toole درباره قانون مورفی:
قانون مورفی خوشبینانه است.
قوانین مورفی
هیچ چیزی به آن آسانی که به نظر میرسد نیست.
هر چیزی بیش از آن حدی که تصور میشود طول خواهد کشید.
چیزی که ممکن است خراب شود، خراب میشود.
اگر احتمال خراب شدن چندین چیز وجود داشته باشد، آن یک خراب میشود که بیشترین خسارت را بزند.
نتیجه: اگر بدترین زمان خراب شدن برای چیزی وجود داشته باشد، همان زمان است که خراب میشود.
اگر چیزی قابل خراب شدن نباشد، پس حتما میشود.
اگر پیشبینی میکنید که چهار احتمال برای خراب شدن چیزی وجود دارد و از قبل تمهیدی برای آنها اندیشیدهاید، پس حتما راه پنجمی به طور غیرمنتظره به وقوع میپیوندد.
وقایع خودبهخود تمایل به بدترشدن دارند.
اگر به نظر میآید که همه چیز به خوبی پیش میرود، پس حتما از چیزی صرفنظر کردهاید.
طبیعت همیشه طرفدار خرابیهای پنهان است.
طبیعت یک حرامزاده است.
غیرممکن است که چیزی را بیخدشه (foolproof) ساخت چون احمقها(fools) نابغهاند.
هرگاه برنامهریزی بکنی که چیزی را انجام دهی، حتما چیز دیگری به وجود میآید که باید قبلاش انجام دهی.
هر راهحلی مسایل جدیدی را به وجود میآورد.
قانون کپیکنندههای مورفی:
قابل کپیبودن چیزی به طور معکوس متناسب با اهمیت آن است.
زرتشت : چون به میان آدمیان رسیدم ، ایشان را بر ( کرسی ) یک خودپسندی کهنه نشسته دیدم .*
ما سایه شما هستیم . باور کنید ...
شما خودتان هستید ؟ خوب ما هم شما هستیم . پس لطف کنید بروید به عروسک هایتان برسید و آنها را تروخشک کنید . نگاه کنید که خودشان را خیس کرده اند،ناخن هایشان را هم که نگرفته اند . موهایشان هم که هی در هم وول وول می کنند . شما درگیر قصه تازهتان هستید و گیج از به پایان بردن آن . تنه های شکوفهها را هم که پایگاه قرار داده اید . استوار نیستند . نازکتر از آن حرف ها هستند! حالا شما دلتان به اندک درایت و کفایت خودتان خوش باشد . شما که جنبه ندارید پس چرا به جستجوی چیزها ! می روید . شما که هی ظرفتان را گم میکنید و ظرف تازه میخرید . راستی ظرف جنبه تازگیها قیمتاش چند است؟
شما در آسمان پرواز می کنید و خبر از زمینی ها ندارید . غافل هستید از همه چیز و همه کس . شما زبر و خشن می شوید و نگاهاتان گودتر از دیروزتان می شود . تازه واردید شما ! . گلویتان را با آن جیغ های خارج از محدوده خود پاره کردید . لطف کنید ساکت باشید که بچه های همسایه خوابند . لطف کنید در خیابان به راه خودتان بروید . لطف کنید به چیزی نگاه نکنید . لطف کنید آهسته بروید و آهسته بیایید . لطف کنید بحث سیاسی نکنید لطف کنید خودتان را آدم فرض! کنید . لطف کنید از باورهایتان(احمقانه!) کم کنید، شاید هم نکنید . لطف کنید ورق رنگیهایی که این روزها در خیابان است را برای چرک نویس جمع کنید ! لطف کنید آدم بودن را بفهمید . آدم با آدم فقط از نظر نوع و جنس فرق دارند ! جنس تان نچسب است ! شما هم فرقی ندارید . زیاد به خودتان امیدوار نباشید .لطف کنید زیاد خودتان را بالا نبینید . لطف کنید زیاد نقاشی نکنید . لطف کنید نان بازوهاتان را بخورید !!! لطف کنید عقلتان را شست و شو دهید . لطف کنید درک و فهمتان را کوهنورد کنید . لطف کنید گلدان بی گل را از آن کنارها بردارید . لطف کنید شوفاژتان را گرم نگهدارید . لطف کنید …. لطف هایتان کم نشود لطفا !!!
به هر حال میدانیم خودپسند تر از آن هستید که متن را بخوانید و بفهمید و …
ما سایه شما هستیم ، شما هم سایه ما هستید . راستی سایه ها می توانند نقش آینه را هم بازی کنند ؟
توی هر شهر یک دیوونه خونه ای هست و از یک سری از آدمهای به اصطلاح دیوونه اونجا نگهداری میشه.علت ایجاد دیوونه خونه این هست که در واقع وانمود بشه بقیه مردم شهر عاقل هستند! اما واقعا این طوریه؟ یعنی هر کس که بیرون دیوونه خونه زندگی میکنه عاقله؟؟
هر روز با دیوونه های زیادی برخورد میکنیم. خیلی از اطرافیانمون دیوونه هستند . حتی گاهی اگر توی آیینه با دقت نگاه کنیم هم ممکنه دیوونه ای رو در پس تصویر آروم توی آیینه ببینیم!!! آره ، تعجب نداره.مگه دیوونه کیه؟ شاخ و دم که نداره.اونم یک آدم مثل ما، که فقط به خاطر کارهای نامعقولی که انجام میده ، بهش میگن دیوونه. اما واقعا کی میدونه کار معقول چیه و نا معقول کدومه؟ هر کدوم از ما با توجه به سطح فکرمون بعضی از کارها و رفتارها رو معقول و عاقلانه می دونیم و بعضی دیگر رو نه.که البته ممکنه این کارهای معقول از نظر ما از نظر برخی دیگر نا معقول باشه....
بگذارید برای بیان بهتر حرفم چند مثال بزنم.مثلا آدمی که همیشه و در تمام طول زندگیش مثل یک ماشین کار میکنه و تمام زندگیش رو صرف پول درآوردن میکنه و حتی تفریح نداره و از زندگیش لذت نمی بره،به نظر شما کارش معقول هست؟؟
یا مثلا کسی که برای دوستش کاری رو با هزار زحمت انجام میده و بعد توقع حداقل یک تشکر خشک و خالی رو داره آیا آدم عاقلیه؟آدمی که از انسان این موجودی که ذاتا ناسپاس هست توقع سپاسگزاری داره می تونه آدم سالم عقلی باشه؟؟
یا مثلا کسانی که خودشون رو از همه بالاتر میدونند و تصور میکنند که همه ی کارهاشون درسته و اگر کسی دوستشون داشته باشه در واقع وظیفه اش رو انجام داده،می تونند آدمهای سالمی باشند؟؟
آیا کسانی که تمام زندگیشون رو صرف حرفهای قلمبه و سلمبه و شعار دادن میکنند و خودشون حتی ذره ای از اون حرفها رو توی زندگیشون پیاده نمیکنند،آدمهای دیوونه ای
نیستند ؟؟ و ...
آیا این مواردی که گفتم جز موارد نامعقول نیست؟؟ اگر هست پس چرا این همه دیوونه توی این شهر آزاد میگردند؟؟
خوب فکر کنیم . شاید حتی به این نتیجه برسیم که من و تو هم دیوونه ایم....
اگر روزی قرار بشه که همه ی دیوونه های شهر خودمون رو جمع کنند و به دیوونه خونه ببرند ، فکر میکنیید جا برای این همه آدم باشه؟چند تا آمبولانس ویژه برای بردن این همه دیوونه
لازم هست؟؟
راستی اگه یه روزی کسی بهت گفت دیوونه بازم ناراحت میشی
من که نمیشم