نا شناس

بسیار جالب

نا شناس

بسیار جالب

بدون شرح

 

خدا ساخت

نه آنگونه که کسی می خواست

که

من کسی نداشتم

او بود که مرا ساخت

آنچنان که خودش خواست

وقتی خواستند کار دل را در سینه ام آغاز کنند

کسی نبود تا از خزانه دلهای خوب .

بهترین را برگزیند

تنها بودم

چون اکنون

 

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 15:44

تو همیشه زنده است
این (ما) است
که عمری نمی کند

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 15:45

یگانه سه‌شنبه 20 آذر 1386 ساعت 15:39 http://kolbemehrabooni.blogsky.com

سلام.
با اجازه شما چند تا از پست هاتونو خوندم. قشنگ بودن و لذت بردم.
فکر می کنم امروز -20 آذر- روز تولدت باشه....
پس تولدت مبارک.


********
دل من دیر زمانی است که می پندارد:
دوستی نیز گلی است،
مثل نیلوفر و ناز،
ساقه ترد و ظریفی دارد،
بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد
جان این ساقه نازک را، دانسته بیازارد.
در زمینی که ضمیر من و توست
از نخستین دیدار
هر سخن، هر رفتار
دانه هایی است که می افشانیم
برگ و باری است که می رویانیم
آب و خورشید و نسیمش مهر است
گر بدان گونه که بایست به بار آید،
زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید،
آن چنان با تو درآمیزد این روح لطیف
که تمنای وجودت همه او باشد و بس.
بی نیازت سازد، از همه چیزو همه کس.
زندگی، گرمی دلهای به هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست.
در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز،
عطر جان پرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز
دانه ها را باید از نو کاشت.
آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
خرج می باید کرد.
رنج می باید برد،
دوست می باید داشت.
با نگاهی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را
بفشاریم به مهر
جام دلهامان را
مالامال از یاری، غمخواری
بسپاریم به آواز بلند:
شادی روی تو
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه
عطرافشان
گلباران باد.

(فریدون مشیری)

*********

موفق باشی

محمد سه‌شنبه 11 دی 1386 ساعت 16:28 http://turnmeon.persianblog.ir

سلام .. من قبلا هم بلاگتو خوندم و پیام دادم .. چرا به من سری نمیزنی !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد