منطق عاشقانه مغز ندارد ! احساس دارد !
منطق عاشقانه قلب ندارد ! دل دارد !!
دل سلول ندارد ! …اما راستش را بخواهی ، گاهی سلولی می شود که شاید تا ابد توی اش زندانی بشوی. سلولی که قفلش ،تنها، به بوسه ای گشوده خواهد شد !
دل کلک ندارد ! … اما گاهی وقتها کلکی می شود که یک کشتی شکسته بی پناه را از میان هزاران طوفان دلشکستگی به ساحل امن می رساند!
دل پاسخهایش از پیش تعیین شده نیست ! … اما پاسخهایی می دهد که تعیین کننده است! تعیین کننده انجام بی انجامی ! تعیین کننده محل نقطه ، در جمله دیوانه وار غم! تا شادی درست از سر خط نوشته شود ، با دستان امّی عشق !
سلام از وبلاگ توپت لذت بلردم اگه دوست داشتی لینک منو اضافه کن بعد بهم خبر بده.اگرم دوست نداشتی بی خیال بیا فقط بهم سر بزن
واقعا؟؟؟!!!
تا حالا همچین چیزی رو تجربه کردی؟
تا حالا از دلت پاسخی شنیدی یا نقطای بوده برای همه سر درگمیات؟
اگه این طوری بوده پس حتما به ساحل امن هم رسوندتت. رسوندتت؟
جالب بود ؛ همینطوره که گفتی . تا تجربه نکنی نمی فهمی