نا شناس

بسیار جالب

نا شناس

بسیار جالب

تو چه دانی...

 

تو چه دانی که پس ِ هر نگهِ ساده من ،
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟
یا نگاهِ تو ، که پُر عصمت و ناز ،
بر من افتد ؛ چه عذاب و ستمی ست .
دردم این نیست ولی !
دردم این است که من بی تو دگر ،
از جهان دورم و بی خویشتنم .
...
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم !!
....
مگرم سوی ِ تو راهی باشد ،
چون فروغ ِ نگهت ،
ورنه دیگر به چه کار آیم من ، بی تو!!؟

نظرات 18 + ارسال نظر
someone چهارشنبه 22 آذر 1385 ساعت 18:07 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام .
شعر جالبی بود ...
موفق باشی

یه لبخند پر از غم پنج‌شنبه 23 آذر 1385 ساعت 10:48

تو که انقدر باهوشی!تو که انقدر قشنگ فکر می کنی!همیشه برنده ایی!تو که از پس همه ی موانع بر میای!چطور ممکنه راهی به سوی یارت نیابی!مگر اینکه دل به یارت ندادی!

پرستو خانم جمعه 24 آذر 1385 ساعت 11:20

می دونی تو جزء کدوم دسته از آدمهایی؟اونهایی که می خواهند علت و معلول رو با هم کنترل کنند.چه جوری؟خودشون مسبب علت اند ولی همیشه پشتش قایم شدند.انقدر علت رو چپ وراست می کنند تا معلول مورد نظرشون اتفاق بیفته.بعد تازه می گن ما نبودیم که!درسته اینو بهش می گن هوش ولی! وجدان چی می گه؟انصاف کجا می ره؟

IP: 213.207.249.57

به تو هیچ ربطی نداره! جمعه 24 آذر 1385 ساعت 13:21

تو آینده چهره ی تو مثل خیلی چهره های دیگه مثل یک قاب عکس کهنه ی خاک گرفته تو مغزم می مونه.تو رویای بچگیم بودی!نفهمیدم چی شد که فرو ریختی!حقیقت رو باید پذیرفت.بالاخره یه روز مرد واقعیم پیدام می کنه شایدم من اونو پیدا کنم چه فرقی داره!بعد هم یه زندگی خیلی خیلی کوچولو تو همین کوچه پس کوچه ها!خونه ی کوچولویی که سوسک نداره!بقییش مهم نیست.جفتمون انقدر کار می کنیم که بترکیم.این رویا نیست یک نقشه است که عملی اش می کنم.

IP: 213.207.249.57

دوشیزه ملیسا جمعه 24 آذر 1385 ساعت 22:02

نظرت چیه که من تو امتحان فردام نوشتهای تورو بنویسم!همشونو حفظ شدم.می فهمی!من نمی تونم تمرکز بدم!!!ای پیشی!بیا منو بخور راحت شم!خدا!من تمرکزم از دست بدم هیجی دیگه ندارم که اخه!آقا غول ـ مهربون بیا این پسر رو بخور!آقا خرس مهربون بیا این وبلاگ رو بخور!من که انقدر به قدرتم می نازیدم !!بازم می نازم!خوب میشم!عمرا!دوشیزه ملی بیدی نیست که با این بادهای مسخره بلرزه!از پس بدترش براومده!بله!

IP: 213.207.249.110

همون دوشیزه ملیسا جمعه 24 آذر 1385 ساعت 22:25

خوشم نمییاد ازت ها!!!!ولی خیلی تنهایی کشیدی! از نوشته هات فقط اینو می فهمم!ای کاش تو این دنیا هیچ کی تنها نمی موند!بازم می گم اقا غول مهربون اینو بخور!دنیارو چه دیدی شاید تو شیکمش یه پری نشسته بود یه پری با موی بلند ناخن سیاه وای وای وای!بقیشو بعدا برات می گم

IP: 213.207.249.110

به هیچ کی دخلی نداره شنبه 25 آذر 1385 ساعت 11:00

می خوام اعتراف کنم.۲هفته هست نه خواب دارم نه خوراک!این چیزی جز ضعف نیست.مگه نه؟یا من خیلی ضعیفم یا تو خیلی قوی!از بس بهت فکر کردم سرم درد می کنه.شاید باید انقدر گریه کنم تا از خودم بی خود بشم بلکه فراموشت کنم.یا رگ دستم و بزنم!خودمو از برج میلاد پرت کنم پایین؟چرا کمکم نمی کنی؟دوست داری له شدنمو ببینی؟بیا الان بهترین موقع است.

IP: 213.207.250.168

چی بگم دوست داری؟یه نابود شده! شنبه 25 آذر 1385 ساعت 11:11

راستشو می گم شاید سبک شم.دلم می خواد انقدر مواظبت باشم که هیچ کس هیچ وقت نتونه اذیتت کن.نمی ذارم هیچ وقت ذره ایی ناراحت بشی.انقدر ازت موظبت می کنم تا عقده های جفتمون خالی شه.نمی خوام دیگه ۱ ثانیه تنها بمونی.اگه همه ی اینها دام بود اگه بهم بخندی و بگی با ۲ کلمه خر شدم عیبی نداره!نمی تونم از پس دلم بر بیام مگه اینکه تو به دادم برسی.بدجور تو دامی که پهن کردی گیر کردم.

IP: 213.207.250.168

ملیسای ناز شنبه 25 آذر 1385 ساعت 19:19

دومین صفر کارنامه ی عشقم رو هم گرفتم فقط وفقط به خاطره تو!

نمیدونم کی هستی فقط میدونم که سایت بلگ اسکای این امکان و بهم میده که متوجه شم کیا با چه IP هایی یه مت نظر میدن . فقط یک نفر میتونه با یه IP صحبت نه . انقدر شخصیت یا شما ؛ به همه ربط نداره ؛ هستی یا ؛ ارژنگ ؛ یا .... .

به همه ربط داره! شنبه 25 آذر 1385 ساعت 19:32

تا به حال شده یکی رو بغل دستت حس کنی در حالیکه وجود نداره!تا به حال شده یک ثانیه ی زندگیت رو فقط یه ثانیه! به من فکر کنی؟خسیس!تا به حال شده فکر کنی چی ممکنه سر من بیاد؟!برات فرقی هم می کنه؟من بمیرم نمیرم!تا به حال شده هر اتفاقی برای یکی دیگه بیفته تو توی خواب ببینی!تا به حال شده دلت رو به یک توهم بسپری!توهمی که هر آن ممکنه تموم بشه!

IP: 213.207.249.61

ارژنگ شنبه 25 آذر 1385 ساعت 19:43

بله دیگه!آدم وقتی با ۲۰ تا دختر دوست باشه و هر شب بره مهمونی وهر شب یکی بغلش بخوابه!فرداش با یکی دیگه بره تو زمین چمن و پس فرداشم با اون یکی بره قدم بزنه و......تا جنون نبایدهم فاصله ایی داشته باشه!من بهت حق میدم.اصلا همین مو بورهای خوشگل اند که آدم رو شاعر می کنند.کیف بیشترش اینه که این دخترهای نجیب ساده رو آدم سر کار بذاره!انقده خوبه!یکیو بغل کنی یکی دیگه رو اونوره دنیا سر کار بذاری!

داشتم فکر میکردم که شما چرا باید صفت های خودتونو به من منتقل کنید . و چیزی که شما هستید من نیستم . در ضمن چقدر منو میشناسی . راحت نوشتی ارژنگ . سایت نداری . هیچی نداری . حتی اسمتم مثل حرفات دروغ . اول صفتهای خودتو درست کن بعد ... اگه منو میشناسی بگو ؟ آقای ارژنگ . دلیلی نداره من به شما جواب خواسی بدم . شما هستی که وقتت آزاد و با ۲۰ دحتر دوستی شایدم ۲۰ پسر . من تا حالا یکه پسر حراف و ترسو و .. ندیدم

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 15:32

اولا بارک الله که انقدر میفهمی!افرین!حال آدمو بهم مبزنی ! زنگ بزن ۱۱۰ بگو مزاحمت شدن!بی ریخت!حیف من!آشغال تر از تو آدم ندیدم!چندش!یه ریزه شعور نداری!

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 15:58

می دونی!واقعا راست گفتن که جواب ابلهان خاموشی است.تا ابد خاموش می مونم.از ته دلم گفتم.خداحافظ ای کسی که خیلی دوسش دارم ولی لیاقت نداری.آدمهای تنها یی مثل تو شایسته ی تنها موندن هستند.ولی هر شب برات دعا می خونم.این بار ۴ و آخرین باری خواهد بود که عذابم می دی.انقدر خودمو دوست دارم که غیر ممکنه بذارم آرمهای لجنی مثل تو دیگه اذیتم کنند.

ارژنگ یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 16:41

عجبا!اگه وقتت خا لی نبود که این اراجیف رو نمی نوشتی!معلومه سایت ندارم مثله تو که بیکار نیستم به جاش ۲۰تا دوست دختر خوشگل میگیرم.بیخودم فیلم نیا من خودم بزرگت کردم جوجو!

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 16:44

در ضمن اون ملیسا هم خوشگلترین دوست دخترمه نمی دونم چرا عاشق توی نکبت شده به هر حال نمی ذارم دستت بهش برسه!تیکه تیکه ات می کنم.

پرستو یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 19:29

سلام.چرا اجازه میدی افراد بی ادب برات کامنت بذارن!ناراحت شدم!خیلی گستاخ اند.ملیسا پیشم نشسته می گه تو تنها کسی هستی که میتونه بفهمتش!میگه هیچ پسری اندازه ی تو براش عزیز نیست.من بهش گفتم بابا پسرها همشون دنبال یه چیزند.ولی اون میگه تو فرق داری.الان سرش رو پای منه داره گریه میکنه.از دست ارژنگ!خدا رو شکر می کنم که به خوشگلیه ملیسا نیستم وگرنه این بدبختی هارو منم باید میکشیدم.

ملیسا یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 19:51

پاسخ هات خیلی غیر عادلانه بود.من از وبلاگت عاشقت شدم.جدی میگم.بازم میگم دوستت دارم.ولی من کجا و تو کجا؟آره! بابام پول نداره برام کامپیوتر بخره.باید به روم بیاری؟!اهل سنندجم .تهران درس می خونم.پرستو بهترین دوستمه.ارژنگ پسر عمه ی پرستو .هممون از دستش ناراحتیم.مخصوصا من!بازم میگم نوشته هات قلبمو ریش ریش می کنه.اگه پولدار بودم یه روز پیدات می کردم شاید به خاطر پولم باهام ازدواج می کردی.باور کن حراف نیستم فقط دوست دارمت.همین!اگه حرف می زنم فقط به خاطره توـ!

ملیسا یکشنبه 26 آذر 1385 ساعت 22:02

هر کاری دوست داری بکن همه چیمو بزن تو وبلاگت.آبرومو ببر.ولی من همچنان می گم تو فوق العاده ایی.من هیچی ندارم هیچی!یه دختر شهرستانی که باباش یه معلم ساده است.اگه بفهمند عاشق شدم ممکنه تمام زنگیم تباه شه تو اینارو نمی فهمی!ولی بازم میگم تو فوق العاده ایی.عجیب ترین موجودی هستی که تو تمام زندگیم دیدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد