نا شناس

بسیار جالب

نا شناس

بسیار جالب

نصیحتی در باب صفتهای خوب انسانی

 

 

با خودت مشکل داری؟

از یه صفت هایی که داری خوشت نمیاد؟

حسودی؟

خودخواهی؟

زود عصبانی میشی؟

خیلی منطقی نیستی؟

پشتکار درست حسابی نداری؟

مخت 24 ساعته چراغ هاردش روشنه؟

تو یه چیزایی که برات مهمه استعداد نداری؟

ترسویی؟

عصبی هستی؟

من من زیاد می‌کنی؟

فکر می‌کنی علامه دهری؟

تمرکز درست حسابی نداری؟

24 ساعته می‌خوای بگی منم هستم؟

از درس بدت میاد؟ اما دوست داری خوشت بیاد؟

خیلی زیاد منطقی هستی و همه چیو با منطق می‌سنجی؟

هیزی؟

کون گشادی؟

خیلی مغروری؟

خیلی پایین تنت فعاله؟

از خشونت خوشت میاد؟

تو گذشته زندگی می‌کنی؟

24 ساعته تو رویا زندگی می‌کنی؟

انتقاد پذیر نیستی؟

نصف اوقات افسرده‌ای؟

نمی‌تونی کسی را تحمل کنی؟

همش دلهره هراس داری از آینده؟

دیگران نمیتونن تو رو تحمل کنن؟

کرم داری؟ دوست داری ملتو اذیت کنی؟

و....

چرا دلت می خواد خودتو عوض کنی؟ این صفتهات ممکنه خیلی باحال نباشن، اما تو، چاره دیگه‌ای نداری... درک می‌کنی؟ چاره‌ای جز پذیرفتن خودت نداری...این صفتها مثل یه چاه توالتن... هر چی بیشتر باهاشون بجنگی و ور بری بیشتر گندش در میاد... ساکن بذارشون... بذار همینجوری بمونن... نجنگ که فایده نداره چون تو عوض‌بشو نیستی... هرچی بیشتر بجنگی بیشتر عذاب می‌کشی و اون صفتهاتم اگه شانس بیاری و قوی‌تر نشن، هنوز سر و مر و گنده سر جاشون می‌مونن... صفتهای ذاتی خودت‌رو نمی‌تونی نابود کنی برادر... اگه نابود کنی یا دیوانه می‌شی یا بیمار وخیم....

خودت رو قبول کن اینقد بعدش زیبا و آروم می‌شی و انرژی می‌گیری که حد نداره... همونجورم تا بعضی اوقات داد نزنی ویا به شدت حسادت نورزی آروم نمی‌شی...

بابا بذار بعضی وقتا اینقد مغرور باشی اونقد که هیچکس برات مهم نباشه... ارضا که شدی میگذره میره تا دوباره گرسنت بشه برای غرور داشتن....

اینقد نزن تو سر خودت بابا تلف شدی آخه... ذاتت قشنگ و جذابه و زنده است حتی اگه همه اون صفات بالا رو به نهایت شدتش داشته باشی... هیچ موقع فراموش نکن که تو یه حالت ممکن در بازی احتمالات طبیعت بوده‌ای... دست تو نبوده... اینجوری آفریده شدی و اینجوری هم باید باشی تا طبیعت سرویست نکنه...

 

نظرات 11 + ارسال نظر
nazbanoo یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 12:54

سلام.....اگه چرت و پرت بود شما نمی نوشتی.....به نظر من یکی از زیبا ترین متنهایی هست که تا حا لا نوشتی....خیلی به واقعیت نزدیک اصلا خودش........موفق باشی

صدر یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 13:26 http://khodkar.blogsky.com

سلام!
.... قطعا دانشجوی سال آخر مقطع دکترای روانشناسی بالینی هستی!
موفق باشی
صدر

vato vato یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 22:13

آدمی خواه شاعر باشد یا دیوانه باید زندگی خویش را به پایان برساند و این چیزی نیست که به دست او باشد و در نهایت هم به کسی مربوط نیست ..وظیفه او ان است که ار سرنوشت خویش (هر چند که به خواست وی نیست آگاهی یابد و سرشت خود را در خوئ پرورش دهد .هر کاری غیر این تلاشی بی فایده است .کوششی برای فرار از حقایق از حقایق .پذیزش افکار و خواست دیگران نشان دهنده تسلیم و ترس آدمیست.به آسمان خیره شو ..به ابرها چشم بدوز و همینکه ندای ضمیرت را شنیدی خود ررا تسلیم آن کن .قیاس با هر چیزی ابلهانه ترین کاری ست که به آن عادت کرده ایم..راحتت کنم اگه طبیعت ذات کسیو مثل گوسفند ساخته باشه ..دیگه نباید سعی کرد که شترمرغ شد .هر کاریی غیر این مثل بستن پا به زمینه ..من که همین کار رو میکنم برام هم مهم نیست کسی خوشش می یاد یا نه ولی این برام مهه که جایی بنویسم که بدونم دوست دارن بنویسم اینم یه جور کار برای اینکه پرنده بمونم ..نه شتر مرغ

دیوونه یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 22:13 http://www.negin2305.persianblog.com

یادمه یه روز می خواستم یه چیزایی رو عوض کنم... دو سالی میشه... اما درست برعکس این چیزارم ..می خواستم هر چیز خوبی که دارم خفه کنم.. میخواستم به اوج بدی برسم.... ولی آخر سر در عین روانی شدن به یک بحران هویت عظیم رسیدم...

دیوونه یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 22:14 http://www.negin2305.persianblog.com

راستی من نفهمیدم منظورت چیه! من بی احساسم؟؟!! نمی دانم مردمان چه ساده قضاوت می کنند در دنیای دیگران؟؟!! یادت باشه حتما بگی چرا.

ساحل یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 22:14

مرسی اومدی بهم سر زدی . میشه اگه اجازه بدی توی متن فردام بنویسمش . خیلی با معنی بود

saba یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 22:15 http://bamdadekhomar.persianblog.com

سلام.من همه این صفتا رو دارم. چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کلاغ سیاه دوشنبه 10 مهر 1385 ساعت 10:54 http://mor-hali.blogfa.com

سلام
بعضی از این صفتها را نوشته بودی اگر در وجود آدمی باشه
سخت می شود عوض کرد اما بعضی از اونها را می توان به سادگی از بین برد .
انسان باید بداند آیا می تواند عوض کند یا خیر .
من برای بعضی از صفات که دوست نداشتم تلاش کردم و اونها را از بین بردم . توانستن خواستن است . اینها را از روی تجربه ایی که خودم داشتم نوشتم .
موفق باشی
یا حق

مژان دوشنبه 10 مهر 1385 ساعت 14:35

سلام.....نظرت جالب بود ولی من فکر می کنم انجوری اگر همه بخوان خودشون و ول کنن خیلی بد میشه این صفات همش قابل کنترل هستش زیاد ی هر کدوم باعث میشه که نظر اطرافیان به تو برگرده انسان با این مسائل می جنگه چرا؟چون خلاف ذاتشه........ پس نباید خودمون و رها کنیم ....
به هرحال هر کسی یه نظری داره..
موفق باشی

رضا پنج‌شنبه 13 مهر 1385 ساعت 13:22 http://www.ravaankaavy.persianblog.com/

salam nashenas man nemidoonam to ki hasty .vali moteasefane ta ze matalebeto dar morede zehne zede jensi va sex khoonda say kon dar morede matalebet shenakht peyda koni bad harf bezani khodeto peyda kkon matalebetam peyda mikoni

[ بدون نام ] یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 08:14

چه قدر صفات خوب.خدای من شما بینظیرید. :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد